دو اکبر زینب
دمند و بازدمند
شبیه بازدم و دم همیشه پشت همند
قسم به عشق، قسم
برای یاری ارباب خویش هم قسمند
قدم قدم در رزم
دو رد پا که نه انگار رد یک قدمند
چقدر مظلومند
همیشه غایب ترکیب بند محتشمند
اگرچه بی حرمند
ولیکن این دو برادر مدافع حرمند
و این غم است دو تا
که قد مادر این دو زماتم است دو تا
برای نجمه یکی ست
برای حضرت زینب محرم است دو تا
به کوفه است یکی
ولی به کرببلا ابن ملجم است دو تا
دو اکبر زینب
رسیده اند به خیمه به محضر زینب
و غبطه میخوردند
رباب و نجمه دوتایی به لشکر زینب
برای گفتن حق
دو پله خم شده در پای منبر زینب
پسر نگو، اصلا
بگو به این دو برادر دو قنبر زینب
بگو به جبرائیل
دو آیه ایست در این دشت کوثر زینب
شده رجزهاشان
به غیر نام علی نام مادر زینب
شکسته سرهاشان
که سر شکسته نگردد برادر زینب
چقدر تیر زدند
به این دو ظاهرا اما، به پیکر زینب
فشار خنجرشان
اثر گذاشته اما به حنجر زینب
دو اکبر زینب
شدند آخر سر چند اصغر زینب
که گفته یک سر بود
سه تا سرند به نیزه برابر زینب
نه پیش مادرشان
که رفته است به بالای نیزه ها سرشان
شدند چون اکبر
تمام دشت پر است از تمام پیکرشان
چه خوب شد زینب
به وقت مرگ نبوده است در برابرشان
و خوب شد دختر
نبوده اند و نبوده است فکر معجرشان
و مانده با حسرت
به سوی خیمه مادر نگاه آخرشان
محمد توکلی