شعر گودال قتلگاه
دیدم
چشم وا کردم و پرپر شدنت را دیدم
نیزه در نیزه غریبانه تنت را دیدم
زیر پامال کبود سم مرکب ها, نه
به روی دست ملائک بدنت را دیدم
گرچه نشناختمت وقت عبور از گودال
عمه میگفت تن بی کفنت را دیدم
گیسویت بر سر نی شعر غریبی میخواند
زلف خونین شکن در شکنت را دیدم
قاری من سر نیزه ز عجائب گفتی
شام, تفسیر غریب سخنت را دیدم
آه یعقوب شده چشم من از روزی که
به تن تیره دلی پیرهنت را دیدم
خیزران شیفتهی ساحت لب هایت شد
چشم وا کردم و زخم دهنت را دیدم
تا سحر قلب تنور از غم تو آتش بود</sp an >
عطر گیسوی تو و … سوختنت را دیدم
یوسف رحیمی
با سلام خسته نباشید
دوست عزیز کینگ هیت یک سیستم رایگان افزایش بازدید است که روزانه ۵۰۰۰الی۵۰۰۰۰ بازدید به نسبت بازدید شما برای شما ارسال میکند و به محض عضویت شما در سیستم در همان دقایق اول متوجه افزایش بازدید خود خواهی شد
http://www.kinghit.tk