شعر مدح و مناجات اميرالمومنين (ع)
سرشناس ها
سر داده اند پای علی سر شناس ها
چشمان اوست معدن گوهرشناس ها
شاگرد ” ضربه علیٍ یومُ خندق” اند
شمشیر می زنند اگر سرشناس ها
نهج البلاغه رفت به بازار زرگران
سنگ محک زدند به سر زرشناس ها
تا نقطه های خطبه او رفت آسمان
شد پرستاره دیده اخترشناس ها
هوهوی ذوالفقار علی را شنیده اند
از شقشقیه اش همه منبر شناس ها
ساقی برای متقیان خطبه خوانده است
یعنی رسیده دور به ساغرشناس ها
نهج البلاغه خواندم و قرآن بلد شدم
پی برده ام به حرف برادرشناس ها
صادق میرصالحیان