شعر مدح امام حسين (ع)شعر مدح و مناجات
سنگینی هجران
وقتش شده اشکم چنان باران ببارد
سنگینی هجران دلم را می فشارد
سهمم فراق است و فراق است وفراق است
تقویم, دائم فصل هجران می شمارد
به زائری که با خودش جان مرا برد
گفتم برایم ذره ای تربت بیارد
در عشق آنکه واقعاً دنبال قرب است
دل را به دست صاحب دل می سپارد
چیزی نمی خواهم از آقایم همینکه
در روضه راهم داده مِنَت می گذارد
در آخرت لبخند می چیند یقیناً
هر کس که بذر گریه در دنیا بکارد
گفتند اشکم مرهم زخم حسین است
ای کاش چشمم تا دَم مرگم ببارد
از کودکی که روضه هایش را شنیدم
بیزارم از اسبی که نعل تازه دارد
مرضیه نعیم امینی