شعر مدح حضرت امیرالمومنین علی (ع)
زبان قلم شد و دل صفحه ایی ز دفتر شد
فضای دور و برم گوییا معطر شد
تفضلی زخدا بود و سوی من آمد
لبان من متنعم به نام حیدر شد
مرا کجا غزل از شاه لا فتی گفتن
از آن امام همامی که عشق داور شد
برای مدح علی پای شعر من لنگ ست
کسی که مادح او مصطفی مکرر شد
سرود ختم رسولان علی و انفسنا
پیمبری که جهان از رخش منور شد
کنار واژه ی زهرا علی چه جلوه گرست
به اذن حضرت حق اینچنین مقدر شد
میان طالع زهرا خدا علی به نوشت
نگار ختم رسل تکیه گاه صفدر شد
علی مدال ولایت به گردنش افتاد
همینکه سائل انگشترش مفخر شد
مثال شیر خداوند علی کجا باشد
که خرد طایفه اش چون علی اصغر شد
میان خلقت خود پهلوان خدا کم داشت
علی که آمد و راحت خدای منذر شد
زمین ز شور نبردش به لرزه می افتاد
همین که گویی برپا زمان محشر شد
زدرب قلعه ببین قدرت یدالله را
که کنده گشت و علی پهلوان خیبر شد
چه ضربه ای!که شد افضل عبادت الثقلین
چه ضربتی که دونیم جسم خصم کافر شد
علی برنده شدو نقطه نقطه ارض و سما
پر از نوای خوش کردگار اکبر شد
غلام درگه یار از قدیم الایامیم
عیارمان به خدا عشق آن مطهر شد
بهشت حضرت حق خانه ی بزرگان است
علی که بود و که نامش کلید این در شد
هرآنکه نوکر این خانواده شد آری
عزیز هر دو جهان چون جناب قنبر شد
ره علی و خدا یک رهست قسم بر حق
لعین شد آنکه علی را همیشه منکر شد
رضا آهی