شعر شهادت امام هادی (ع)

صدای زمزمه ی جامعه…

صدای زمزمه ی جامعه کبیره ی توست

کهچشم ها همه اشک و نگاه خیره ی توست

هرآنکسی که در امواج عشق افتاده

برایعرض ادب در پی جزیره ی توست

کلاسدرس محبت کلامکم نور است

اگرمحب علی گشته ایم سیره ی توست

شماکه محبط وحیید و معدن رحمت

تمامدار و ندارم غم عشیره ی توست

میانصحنه ی محشر شفاعتی بکنید

صدایزجه , صدای غلام تیره ی توست

کنارذره ای از ناخن شما باید

تمامناقه ی صالح به سجده در آید

قدمزدی به مسیر مدینه , سامرا

بهجاده های کویر مدینه , سامرا

تمامغربت چشم تو را شهادت داد

منارههای منیر مدینه , سامرا

چهزخم ها که به قلب شما زدند آقا !

ستمگرانحقیر مدینه , سامرا

دوبارهروز دوشنبه چه نحس می آمد

بهسمت شهر فقیر مدینه , سامرا

برایمادر خود گریه می کنید انگار

بنالمرغ اسیر مدینه , سامرا

برایبانوی پهلو شکسته ی حیدر

برایصورت نیلی حضرت مادر

دوبارهاشک غزل های منزوی ای وای

شرارهمی چکد از چشم مثنوی ای وای

شکستحرمت گنبدطلای سامرا

شکستبغض فضاهای معنوی ای وای

اگرچه منزلتت خدشه بر نمی دارد

دچارزخم جسارات می شوی ای وای

شماکجا و زمین گدا نشین مسیر

شبیهعمه به ویرانه می روی ای وای

بمیرماز چه پس مرکب سیاهی ها

کنارمردم این شهر می دوی ای وای

برایگریه کنانت اگر جسارت نیست ,

بگوکه زخم روی ناخن شما از چیست ؟؟!

بهدور مرقدت امشب ملایکه دارند ؛

بررایغربت چشمانت اشک می بارند

چقدربی خرد است آن عدو نمی داند

درندگانبه کف پات سجده می آرند

بهسوی بزم شرابت کشند اما شام

امانز مردم پستی که بین بازارند

برایدیدن سرها هجوم آوردند

جماعتیهمه رفتند سنگ بردارند

بهسمت بزم شراب این صدای گریه ی کیست ؟

صدایشیهه ی شلاق های دربارند

صدایگریه ی زهرا , قرائت قرآن

صداصدای تلاقی خیزران , دندان !!!

 

 

مجتبی کرمی

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا