شعر مدح و مناجات امام زمان (عج)
عدالت روشن
ای بهــترین دلیل تبســم ظهــور کن
فصــل کبــود خنده ی ما را مرور کن
چرخی بزن به سمت نگاه غریـب ما
از کوچه های بی کسی ما عبور کن
ما زائــر تــبسم بــارانی تــوایـــــم
ما را بـه حق آینه ها , خیس نور کن
ای راز سـر به ُمـهر اهـورائی و شگفت !
از ذهن ما سؤال درخشان خطور کن
ما را به التــهاب ُمــعمّای خــود ببــر
در ناگهان جلوه ی خود , غرق شور کن
ما را ببر به خلوت کشف و شهود خویش
ما را به راه سـیر و سلـوکت غیور کن
ما بی شکیب , نور تو را آه می کشــیم
یا جلوه کن و یا دل مـا را صـبور کن
روح زمین کبود شب و دشنه است و ظلم
ما را برای چیدن ظلمـت جـسور کن
ای آخــرین تبســـم نــور محــمدی !
جان جهان , , روشن ! ظهور کن
رضا اسماعیلی
اشعارتون زیباست …
احسنت …
اللهم عجل لولیک الفرج
و جعلنا من اعوانه و انصاره
و المستشهدین بین یدیه
و من الله توفیق