شعر وفات حضرت خديجه (س)

عشق پیغمبر

عشق پيغمبر

رکاب آفرینش را درخشنده نگین هستی
چه باید گفت وقتی با پیمبر همنشین هستی

سری از مریم و آسیه و حوا و هاجر هم
از اهل آسمان هائی که مهمان زمین هستی

وجود اطهرت لبریز شد از عشق پیغمبر
پناه بی بدیل رحمه و للعالمین هستی

از آن سو همسر احمد از این سو مادر زهرا
عجب هم کفو آن هستی عجب معشوق این هستی

تو بیعت با علی را بر خودت دانسته ای واجب
یقینأ که مسلمان امیرالمومنین هستی

همه دارائی ات را ریختی در پای پیغمبر
یکی از دو ستون اصلی یاری دین هستی

به تو نازل شده قرآن خلاصه در سه تا آیه
مقام از این فراتر که تو کوثرآفرین هستی

به القاب تو ام المفسدین چشم طمع دارد
حسادت میکند بر تو که ام المومنین هستی

محسن صرامی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا