شعر شهادت امام جواد (ع)
مادر خود را صدا کند
لب می زند که مادر خودرا صدا کند
یا حق واژه ی جگرم راادا کند
او ناله می زند جگرمسوخت هیچ کس
گویا قرار نیست به اواعتنا کند
می خندد امّ فضل بههمراه عده ای
تا خون به قلب حضرتابن الرضا کند
یک ظرف آب ریخت رویزمین پیش او
نگذاشت تا کسی به لبشآشنا کند
در حجره دست و پا زدنشیک بهانه بود
تا روضه ای برای خودشدست و پا کند
می خواست با خیال غمجد بی کفن
آن حجره ی ستم زده راکربلا کند
وای از دقایقی که بهگودال یک نفر
بالای سر رسید که سررا جدا کند
باید عقیله بعد برادردر آن میان
فکری به حال سوختن بچهها کند
حالا غروب یک نفس افتدبه خواهری
لب می زند که مادر خودرا صدا کند
مسعود اصلانی