شعر شهادت اهل بيت (ع)شعر شهادت حضرت زهرا (س)
مرثیه حضرت زهرا (س)
محراب بود و ماه و نماز نشسته اش
روی کبود و نیمه چشمان بسته اش
سجاده بود و سجده طولانی و قنوت
چادر نمازِ خاکی و دست شکسته اش
دیوار کاگلی ز چه شد تکیه گاه سرو
نزدیک صبح و وقت طلوع خجسته اش
بستر پر از شقایق معجر پر از حناست
درد سری است گیسوی از هم گسسته اش
اینها همه دمار علی را در آوَرَد
کز پا فتاده فاطمه سَرو جُثّه اش
مَردِ نبرد و خانه نشینی و اشک صبر
مشگل گشا و درد و غم دسته دسته اش
آرام گوشه ای حسنش زار می زند
باید که خون گریست به احوال خسته اش
حالا حسین تازه بهانه گرفته است
خواهر کجاست مرهم قلب شکسته اش
از محسنش مپرس که این شرح کافی است
نشکفته یاس و غنچه از باغ رَسته اش
این خانه نیست قتلگه آل مرتضاست
از مرتضی بپرس و دستان بسته اش
فضه بیا که شرح دهی خاص و عام را
مهدی بیا که حکم کنی انتقام را
حاج محمود ژولیده