شعر شهادت حضرت عباس (ع)
مسیر علقمه
دست بوست گرچه آمد از هوا تیری سه پر
دید چشمت سوی خیمه می دود آنجا نشست
حلقه زد خون دور چشمت تا نبینی بعد را
که چگونه استخوان سینه مولا شکست
آه آری قسمت این بوده نبینی خیمه ها
بعد تو در لابه لای دست آتش سوختند
یا همان هایی که قبل از تو چو موشی بوده اند
بعد تو شیری شده چشم به ……دوختند
از مسیر علقمه تا قتلگاهت ای امیر
بس که تیرو نیزه بر روی زمین افتاده است
شکر میگویند این نامردمان : که ای خدا
تیرهامان شد تمام, از روی زین افتاده است؟
تازه فهمیدم چرا جسمت چنین پاشیده شد
آمدندو نیزه هاشان را به نوبت کاشتند
مطمئن گشتند دیگر بر نمی خیزی و بعد
گوشواره,روسری,چادر,…..چه بغضی داشتند
قاسم افرند
سلام خدا خیرتون بده خیلی وبلاگ خوبی دارید مخصوصا شعری که گذاشتید عالیه
این شعر رو اگر بخوایم دانلود کنیم باید از کجا دانلود کنیم؟