ایثار در راهِ خدا دینِ خدیجه است
چشمانِ عالم محوِ آیینِ خدیجه است
سجاده ی ذکرِ شبانه عاشقِ اوست
محراب هم مشتاقِ آمینِ خدیجه است
از مکه تا بیتُ العتیقِ روشنِ عرش
خیلِ ملک سرگرمِ تحسینِ خدیجه است
گر قامتِ نخلِ نبوت استوار است
از برکتِ خشتِ نخستینِ خدیجه است
او همسرِ خورشید هست و مادرِ ماه
عطرِ وجودِ هر دو تسکینِ خدیجه است
از سوی حق بر او سلام آورده جبریل
از باغِ معراجی که آذینِ خدیجه است
عنوانِ امّ المومنین دارد اگر او
این یک از آن صدها عناوینِ خدیجه است
از بس که دستانش سخاوتمند باشد
عالم فقیر و عبد و مسکینِ خدیجه است
امشب که از داغش جهان را غم گرفته
قلبِ پیمبر نیز غمگینِ خدیجه است!
هستی محرابی