کعبه اعجاز علی را جار زد
میخورد هرسال این دیوار از شوقش تَرک
کعبه اعجاز علی را جار زد بر اهل شک
سالهای سال کعبه انتظارش میکشید
خاک پایش را کند سرمه به موژه تک به تک
گفت اول من طواف کعبه رویش کنم
کعبه اول حاجی و در طوف او خیل مَلَک
با قدومش کعبه را غرق شرافت کرده است
کعبه از بهر کرامت از علی گیرد کمک
شد بنا این خانه گویا زادگاه او شود
روی قلب کعبه یا حیدر علی گردیده حک
قبله گاه مسلمین سوی قدمگاه علیست
شد ولای مرتضی میزان و هم سنگ مَحَک
کوریِ چشم عدو نامش به مأذنها بلند
به به از شیرینی نامش دل و جان شد خُنک
مَنسبِ مخصوص او باشد امیرالمومنین
هیچکس در این لقب با او نباشد مشترک
او یدالله است و مادر بند وقنداقش نکرد
آنکه دستان علی بسته، یقین رفته درک
ابتدایش کعبه و شد انتهایش سجده گاه
با وجودش عزتی بخشید بر چرخ و فَلک
تا قیامت گریه بر مظلومی ِ حیدر کنید
پیش چشمان ترش ملعون به زهرا زد کُتَک
سید مصطفی سیاح موسوی