شعر مدح و مناجات امام زمان (عج)

گدای جمکران

تا پا گذاشت یاد تو در زندگانی‌ام
پوشید رَختِ سبزِ بهاری؛جوانی‌ام

من آن کبوترم که به معراج میروم
وقتی‌تو درهوای‌خودت‌ میپرانی‌ام

حس می‌کنم هنوز مُهمّم برای تو
هردفعه‌سمت‌خویش‌مرامیکِشانی‌ام

درروضه‌ رزق‌ِاشک‌ مرا بیش میدهند
وقتی کنار دست خودت‌مینِشانی‌ام

یک روز هفته تشنه‌ی سرداب سامرا
یک روز هفته سهله‌ای‌و جمکرانی‌ام

من در خُور غلامی تو نیستم ولی
باورنمی‌کنم که از این در برانی‌ام

من‌صاحبی‌ندیده‌ام‌اینقدرباگُذشت
امّا هزار حیف که اهل وفا نِیَ‌ام

در پیش خلق آبرویم را نگاهدار
عُمری‌ست‌گفته‌ام که امام‌زمانی‌ام

حال‌‌ِاطاعت‌ ازتو ندارم مرا ببخش
(آقا مرا به تشنه لب کربلا ببخش)

محمد قاسمی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا