گل عالم
ای رخت ملجا خورشید دو چشمت دریا
صورتت قرص قمر زلف سیاهت یلدا
نور باران شده از یمن قدومت دنیا
جای دارد که پس از روءیت رویت فردا
نزند سر رخ خورشید به دنیا پسرم
گل عالم بسرشتند ز پیمانه ی تو
همه ی خلق به طوف تو و پروانه تو
عقل مجنون تو مجنون شده دیوانه تو
چشم وا کردی و شد عمق دلم خانه ی تو
بی سبب نیست شدی لیلیِ لیلا پسرم
طاق ابروی تو چون قرص قمر میبینم
زلف تو در کف ارباب هنر میبینم
لعل شیرین تو برتر ز شکر میبینم
حسن و زیبایی تو از همه سر میبینم
محو سیمای توام یوسف زهرا پسرم
نیست در کون و مکان مثل تو زیبا پسری
روز خورشید و شب از قرص قمر ماه تری
وقت میلاد تو سر داد خروس سحری
با چنین جلوه دل از حور و ملک هم ببری
چشم بد دور از این صورت زیبا پسرم
نفست معجزه گر چون دم عیساست علی
دست تو دست الهی ید بیضاست علی
قد تو صورتی از گلشن طاهاست علی
این همه حسن که داری تو معماست علی
تو خلیلی و کلیمی و مسیحا پسرم
باش تا در دل شب جلوهء ماهم بشوی
باش تا در همه جا نور نگاهم بشوی
باش در روز بلا پشت و پناهم بشوی
تو علی باش که سردار سپاهم بشوی
تیغ عدلی که رسیدی تو ز بالا پسرم
در تو هر پنج تن آل عبا را دیدم
وقت رفتن ز قفا شیر خدا را دیدم
یک حرم پشت سرت دست دعا را دیدم
دشت تا دشت تو را کرببلا را دیدم
وجناتت شده بر خلق معما پسرم
میبرد از همه دل شبه پیمبر شدنت
جذبه ی عشق شده این علی اکبر شدنت
چه جلالی ست علی هیبت و حیدر شدنت
چه شکوهی ست امیر و یل لشگر شدنت
برده ای هوش همه اهل حرم را پسرم
کام تو خشک تر از خاک بلا میبینم
مرکبت را وسط خصم رها میبینم
هر کجا مینگرم جسم تو را میبینم
ارباً اربا بدنت در همه جا میبینم
شده ام مایه ی خندیدن اعدا پسرم
داریوش جعفری