شعر شهادت حضرت رقيه (س)

گوشه ی خرابه

گوشه ی خرابه مهمون منی
پریشونتم پریشون منی
دندونای خودتم شکسته باز
نگرون من و دندون منی!؟

یه شبه پیر شدن و رقیه دید
می بینی موهام همه شده سفید
خواب بودم تو بیابون زجر که رسید
موی سوخته ی رقیتو کشید

عمه رو به جای من کتک زدن
ما رو هم با کینه ی فدک زدن
تویی تاج فلک و دخترتو
بخدا زیر همین فلک زدن

خوشگلی با همه زخمات هنوزم
من برا کدوم یکیشون بسوزم
زخم ابرو یا لبت یا که سرت
من خودم تمومشون و میدوزم

من فقط سه ساله دخترت شدم
روی شونه هات کبوترت شدم
هم پدر بودی و هم مادر من
من فقط امشب و مادرت شدم

دختر شاهمو تو خرابه هام
من مگه چی خواستم آخه جز بابام
کلی حرف آماده کردم که بگم
تو رو که دیدم یادم رفت گله هام

بهمن ترکمانی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا