یا صاحب الزمان(عج)
آنکه آلوده است و پست منم
آنکه با دست خالی است منم
آنکه زد توبه را شکست منم
آنکه با هرکسی نشست منم
آنکه حس دعا گرفته تویی
باز دست مرا گرفته تویی
قیل و قال مرا که می دانی
زخم بال مرا که می دانی
اشتغال مرا که می دانی
شرح حال مرا که می دانی
آنکه حال ترا گرفته منم
شب عیدی عزا گرفته منم
ما نشستیم، راه مان بدهی
که فرار از گناه مان بدهی
گذر از اشتباه مان بدهی
خودت اینجا پناه مان بدهی
بعد این سالهای بوالهوسی
غیرتو پیش مان نمانده کسی
وای از دست ما مسلمان ها
بد شکستیم عهد و پیمان ها
درد داریم نیمه شعبان ها
خیمه ات مانده در بیابان ها
کم شدیم آه! بیشتر نشدیم
سیصد وسیزه نفر نشدیم
کار من شد خطای پنهانی
عاشق کوچه و خیابانی
خانه ام رفته رو به ویرانی
دفترم را نگو نمیخوانی
ناخلف بوده ام که خسته شدی
پدرم بودی و شکسته شدی
وای اگر بر گناه، خط نکشی
قلمت را روی غلط نکشی
ناله با فاطمه فقط نکشی
آبروی مرا وسط نکشی
بین بیراهه ها سبویم ریخت
به ابالفضل آبرویم ریخت
تو بگو باز آن گدایم کو
شب احیاست، روضه هایم کو
درد آورده ام، دوایم کو
مُردم از هجر، کربلایم کو
گریه های امانی ام پهن است
سفرهء روضه خوانی ام پهن است
“ناله آه آه می آید
از دل قتلگاه می آید
خون ز حلقوم شاه می آید
زنی از خیمه گاه می آید
تا که پیش جنایت دگران
بشود لشکر امام زمان
وای! یاران باوفا چه کمند
همهء یاس ها کمان و خمند
زینب و شمر روبروی همند
آه! غارتگران چه بد قدمند
سر معجر بزن بزن شد وای
عمه مشغول سوختن شد وای”
دختری که شریف و محترم است
داد زد عمه معجرم سرم است
این چنین روضه ارث مادرم است
دامنم بین آتش حرم است
چون شکسته تمام بال و پرت
سوخت موی سرم فدای سرت
رضا دین پرور