یا عقیله بنی هاشم
خواهر، جواهر است بدان قدر گوهرش
بر دیدگان خود بنشان مثل مادرش
بی بال و پر مباش که دامان خواهران
چون آشیانه است و برادر، کبوترش
بی مادری بلاست ولی خانه سرد نیست
گرم است تا که پشت برادر به خواهرش
باور نکن که قهر کند با برادری
چون طاقت فراق، نگنجد به باورش
حتی کشد برادر اگر شاخ و شانه ای
خواهد چو کودکی بکشد شانه بر سرش
حتی اگر برادر از او بال و پر شکست
پر می کشد دلش به هوای برادرش
دارد به دست، جام جم آن کس که خواهر است
هر آینه، چو آینه ای در برابرش
چشمش به راه توست سراغی از او بگیر
چشم و چراغ توست تو هم باش زیورش
هنگام ناامیدی و اندوه و بی کسی
بگذار سر به دامن امّید پرورش
او سایبان توست مبادا حذر کنی
از روح بی کران و تن سایه گسترش
مادر که رفت عطر تنش نزد دختر است
پس خو بگیر با تن و جان معطرش
می پرسد از تو روح پدر از فراز عرش
آیا تو داشتی پس از او پاس دخترش؟
چون روزگار رشته ی پیوند بگسلد
بسپار زخم خویش به دست رفوگرش
مغرور و سربلند، کنارش قدم بزن
او باغبان توست، تو سرو و صنوبرش
مهر برادر است عجین با کلام او
نام برادر است سرآغاز دفترش
خواهی اگر گواه بر این ادعا، نگر
بر زینب علی که جهان شد مسخّرش
زینب که مهر و ماه شراری ز نور اوست
زینب که غیرت است غباری ز چادرش
زینب که نور زُهره ی زهراست در دلش
زینب که داده زَهره ی چون شیر، حیدرش
زینب اگر نبود، چه می رفت بر حسین
هر دم به کربلا ز بلای مکررش؟
زینب اگر نبود که می داد تسلیت
وقتی که برنگشت علمدار لشکرش؟
زینب اگر نبود چه کس بود در طواف
گرد برادر و تن صدچاک اکبرش؟
زینب اگر نبود کدامین طبیب بود
مرهم گذار داغ گلوگیر اصغرش؟
زینب اگر نبود چه می کرد شاه دین
چون کشته دید قاسم در خون شناورش؟
زینب اگر نبود برادر چه می کشید
در خاک و خون چو دید سپاه دلاورش؟
چون دید کشته، خیل جوانان هاشمی
زینب اگر نبود، چه کس بود یاورش؟
زینب اگر نبود چه کس زار می گریست
بر کشته ی حسین و جراحات پیکرش
زینب اگر نبود نگاه حسین بود
سوی چه منظری به نفس های آخرش؟
تسکین، جز او که داد به دلشوره ی حسین
در هتک دشمنان به خیام مطهرش؟
نازم به خواهری که برادر به او سپرد
بعد از شهادت خود و اصحاب، سنگرش
چون رفت باغبان، چه کسی داشت در خزان
جز او سر مرمت گل های پرپرش؟
هنگام عقد نیز به جز حرمت حسین
چیزی نخواست حضرت زینب ز شوهرش…
پس چون حسین خواهر خود را عزیز دار
خواهی اگر شفیع به صحرای محشرش
افشین علا