یکتاترین ماه
بعد از تو آب,معنی دریاشدن نداشت
گُم بود در خجالت وپیداشدن نداشت
بی بوی رویت ای مهِ یکتایهاشمی
شب مانده بود و جرأتِفرداشدن نداشت
هر کس که آب داد به دستانتشنگان
بی إذن تو اجازه ی سقّا شدننداشت
در بینِ نوکرانِ به اربابمان کسی
غیر از شما لیاقت آقا شدن نداشت
با بودنَت میانِ سپاهِ حسینیان
اربابِ ما تفکّر تنها شدن نداشت
کرب و بلا , اگر کهعلمداریَت نبود
در چشم زینب این همه زیبا شدننداشت
جانبازی و رشادت و عشقت اگر نبود
امُّ البنین , تصوّر زهرا شدن نداشت
از علقمه رسیدی و مشکتپُرآب بود
کارَت که کاش ختمِ به اینجاشدن نداشت
از پشتِ سر به سوی تو تیریروانه شد
زیرا که با تو قدرتِ همپا شدننداشت
تیری دگر زِ چلّه گذشت و بهمشک خورد
مشکل گشا ! دگر گِرهَت واشدننداشت
زهرا رسید و باده ی تو غرقِیاس شد
جام از دو دست فاطمه…شیداشدننداشت؟
از روی نیزه هاسرت افتاد بر زمین
انگار روی نیزهسرِ جا شدن نداشت
ویران نشینِ شام , همان دختر یتیم
بی ذکرِ نام تو , رمقِپا شدن نداشت
می گفت عمّه حوصله ی من سرآمده
قدِّ سه ساله سابقه ی تا شدننداشت
فهمیدم از شکستن قدِّ پدر که او
بعد از عمو تحمّل بابا شدن نداشت
پرونده ی ارادتِ این شیعه ی (اسیر)
بی لطف تو, شرایط امضاشدن نداشت
حمید رمی