شعر شهادت امام حسن (ع)

کریم غریب

مولای ما کریم ولیکن غریب بود

او دست گیر خلق ولی بی حبیب بود

با او مدینه شد وطن بی نیازها

بعد از خدا سخاوت او بی رقیب بود


غیر از نمک به زخم دل خود دوا نداشت

با آنکه بر تمامی عالم طبیب بود

از دشمنان که کینه ی بسیار دیده است

در بین دوستان خودش هم غریب بود

در کوچه زخم خورده ی لبخند قنفذ و…

در خانه هم اسیر زنی نانجیب بود

شرحش هزار روضه ی مکشوفه می شود

در محضر امام مغیره خطیب بود

کابوس کوچه موی سرش را سفید کرد

از کودکی ز حادثه ای بی شکیب بود

دستی سیاه زندگی اش را سیاه کرد

دستی که از مروت دل بی نصیب بود

دل خونِ روزگار که در آخرین نفس

پیش حسین راویِ شیب الخضیب بود

حسن کردی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا