شعر ولادت حضرت زهرا (س)

ولایت رکن اصلی بود

به صورت آدم است و خلق و خویی چون ملک دارد
کسی که دست در چرخاندن چرخ فلک دارد

خدا از شادی او شاد و از خشمش غضبناک است
خدا از جنس خود روی زمین سنگ محک دارد

علی در عرش با او بود و از شوق وصال او
چنان از خانه بیرون رفته که خانه ترک دارد

خدا را شکر رزق ما همه از سفره ی زهراست
که شیعه هرچه دارد از همین نان و نمک دارد

هدف کوبیدن غصب خلافت بود در خطبه
وگرنه بانوی جنت چه حاجت به فدک دارد؟

کسی که شیعه ی زهراست وقت یاری مولا
کجا خوف از هجوم شعله و باد کتک دارد؟

کسی که شیعه ی زهراست وقت یاری مولا
برای جان فدا کردن مگر یک لحظه شک دارد؟

گذشت آن روزگار و انقلاب ما پدید آمد
که با آن قصه بی اندازه فصل مشترک دارد

ولایت رکن اصلی بود در تشکیل این امت
و تا روز ظهور این مهر را بر سینه حک دارد

نسیم کربلا پیچیده در پس کوچه ی دنیا
خبرهای خوشی این روزها هر قاصدک دارد

ولی در پیچ و تاب فتنه ها ریزش فراوان است
که در هر گیر و داری فتنه در دستش الک دارد

برای سربلندی با ولی یکرنگ باید بود
که زیر دست و پا می افتد آن میوه که لک دارد

ندای روشن “هَل مِن مُعین” پیچیده در عالم
فقط بی سر بیاید هر کسی قصد کمک دارد

 علی سلیمیان

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا