شعر شهادت اهل بيت (ع)شعر شهادت پيامبر اكرم (ص)

بس که از آه,دلِ شعله ورت می سوزد

بس که از آه,دلِ شعله ورت می سوزد
با تماشایِ تو قلبِ پدرت می سوزد

ای جگر گوشه ی من شعله مزن بر جگرم
جگرم سوخت زِ بس که جگرت می سوزد

زودتر از همه پیشِ پدرت می آیی
زودتر از همه شمعِ سحرت می سوزد

زیر پرهای تو آرام گرفتم بابا
حیف یک روز تو و بال و پَرَت می سوزد

بعدِ من هر چه بلا هست سرت می آید
بعد من وای که پا تا به سرت می سوزد

گاه در کوچه ای از درد زمین می اُفتی
گاه از دستِ کسی چشم ترت می سوزد

گاه در پشت در خانه ی خود می نالی
چشم وا می کنی و دور و برت می سوزد

یک طرف دست تو در پای علی می شکند
یک طرف دخترکت پشت سرت می سوزد

از صدای تو در آن شعله علی می فهمد
که اگر فضّه نیاید پسرت می سوزد

حسن لطفی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا