مناجات

باز اومدم خدای من

رفیق و آشنای من

مثل همیشه مهربون

بگذر از این خطای من

 

من میدونم خیلی بدم

جونِ علی نکن ردم

بجز تو پیش ِ کی برَم؟!

ببین تورو صدا زدم

***

گناه شکسته بالمو

عوض بکن تو حالمو

اومدم امشب بگیرم

روزیه اشکِ سالمو

 

همیشه هستی کنارم

خیلی به تو بدهکارم

چونکه نماز و روزه یه

درست حسابی ندارم

 

از تهِ دل پشیمونم

واسه همینه گریونم

فقط شبِ قدر میشینم

چند صفحه قرآن میخونم

 

چی میشه که نگام کنی

یه بار منو صدام کنی

کاش بشه که این عرفه

زائر ِ کربلام کنی

 

تو مسجد کوفه ببین

افتاده حیدر رو زمین

سرا پا غرق خون شده

مولا امیرالمؤمنین

 

شکسته شد سر ِ علی

وای اگه دختر ِ علی

باباشو اینطور ببینه

جون میده در بر ِ علی

گفت به حسن ای پسرم

پارچه بکش روی سرم

دوست ندارم که اینطوری

منو ببینه دخترم

ولی یه روز تو کربلا

میبینه زیر ِ دست و پا

سر ِ حسینو میشکنن

با گُرز و سنگ و دشنه ها

نیزه به پهلوش میزنن

پنجه به گیسوش میزنن

با چکمه و مشت و لگد

بر سر و بر روش میزنن

با بغض و نفرت و کینه

شمر میشینه روی سینه

از رو بلندی زینبم

رأس حسینو میبینه…

 

رضا قربانی