شعر ولادت امام حسن عسكری (ع)

یا امام حسن عسکری

با دست خالی آمده‌ام سامرایی‌ام
آقا نگاه کن به مرام گدایی‌ام
مِهرت به اوج می‌کشد از بی‌نوایی‌ام
اهل شما نباشم اگر، پس کجایی‌ام؟

دنیا سرور و شادی‌اش از سامرای توست
لبخندهای حضرت هادی برای توست

ای معنی مجسم جود و عطا حسن
ای چشمه‌ی تبسم و لطف خدا حسن
تا رو کنم به قبله‌ی اهل صفا حسن
وا کن درِ بهشت بر این بنده یاحسن

ترسم به آرزو نرسم بی‌زیارتت
هیچم بدون دیدن و درک عنایتت

انگور عسکری به تو دلبسته روی تاک
ذکر مدام باغ تویی ای امام پاک
از نور عشق هر که جدا شد، شود هلاک
باران مهربان خدایی برای خاک

مثل کویر، تشنه‌ام ای زمزم حیات
لطفا کمی به غرق بلا نیز التفات…

ذکر «حسن حسن» غم دل را دهد به باد
جانم فدای عشق که عمرش دراز باد
یادت مرادبخش دلم وقت بامداد
عاشق ملول نیست کند چون ز یار، یاد

ای ده ستاره آمدنت را در انتظار
ای زاده‌ی علی! حسن ای لطف کردگار!

درمان دردهای دو عالم به دست توست
لبخند و شادمانی و مرهم به دست توست
داروی رفع دم‌به‌دمِ غم به دست توست
اِذنِ خلاصی از غُلِ محکم به دست توست

حاجات ما به محضرتان می‌شود روا
ما را خلاص کن چو ابوهاشم از بلا

افتاده‌اند ساده به زلفت نسیم‌ها
این عاشقان عطر خدا از قدیم‌ها
جمع است زیر دست تو لطف کریم‌ها
ای جلوه‌ی معظّم فَوزُ العَظیم‌ها

مهمانی نگاه تو یعنی تمام شوق
شوق از مسیر چشم تو تنها رسد به ذوق

پلکی بزن دو بال مرا باز کن به عرش
پروانه‌ی خیال مرا ناز کن به عرش
جانِ نیازمند مرا ساز کن به عرش
با من بگو از آینه پرواز کن به عرش

«حُسنت به اتفاق ملاحت» مرا گرفت
آری به اتفاق دل من جلا گرفت

شایسته نیست رو به کسی جز شما کنم
باید برای عاقبت خود دعا کنم
شب تا سحر خدای جهان را صدا کنم
بادا ز سامرا سفری تا خدا کنم

امضا کنند کنج شبستان دلبری
قلب مرا به خاطر فرزند عسکری

مصطفی کارگر

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا