شعر شهادت حضرت مسلم (ع)

میا کوفه

میا کوفه

نیگا کن به چشم خیسم برگرد
هیشکی اینجا نیس انیسم برگرد
هیشکی نیس نامه مو واست بیاره
گیرم اصلاً بنویسم برگرد

جام و باده ت و دیگه اسیر نکن
دل ساده ت و دیگه اسیر نکن
اگرم میخوای بیای خودت بیا
خونواده ت و دیگه اسیر نکن

به زور نیزه و شمشیر افتادم
شیر بودم ولی به زنجیر افتادم
پشت پای من یه چاه کنده بودن
زیر پام خالی شد و گیر افتادم

همه جای پیرهنم پاره شده
سر تا پای بدنم پاره شده
دندونام و نیزه ی یکی شکست
پر خون شد دهنم پاره شده

از چشای من ستاره افتاده
از کف من راه چاره افتاده
با سرم بچه ها بازی می کنن
بدنم روی قناره افتاده

رگای حنجرت اینجا وا نشه
گلوی اصغرت اینجا وا نشه
یه محله هست واسه یهودیاس
کاش پای خواهرت اینجا وا نشه

حامد خاکی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا