شعر شهادت حضرت رباب (س)

رباب

شکسته پشت غم از بار غصه های رباب

از آن زمان که شنیده است ماجرای رباب

به سوز سینه ی گهواره داغ غمزده است

شرار زخم دل خون لای لای رباب

و تار صوتی آتش گرفته میفهمد

که آمده چه بلایی سر صدای رباب

برای کودکش آنقدر آهو ناله نکرد

که چشم مشک پر از اشک شد بجای رباب

به جان گریه ی شش ماهه رویدست حسین

کسی نریخته اشکی مگر به پای رباب

قنوت صبر گرفته برایحلق علی

خدا کند به اجابت رسد دعای رباب

میان هلهله ی چنگ و های وهوی رباب

سه شعبه زخم زد و ناله شد نوای رباب

و ناگهان پر و بال فرشتهها تر شد

به خون کشته ی مظلوم کربلای رباب

رقیهآمده از یک فرشته میپرسد

پیام تسلیت آورده ای برای رباب؟

و فکر می کنم آب فرات گلشده است

که ریخته به سرش خاک, در عزای رباب

خدا به داد دل خاطراتاو برسد

چه می کشند خیالات انزوای رباب

 مصطفی متولی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا