شعر ولادت حضرت معصومه (س)

یار غریبان

یار غریبان

از باد گرفتن ز شما نام و نشانی

من ذره ی خاکم که گذشتم ز جهانی

حالا که رسیدم به پر چادر پاکت

بی بی نکند چادر خود را بتکانی

با غصه و درد آمده ام سوی تو بی بی

حا شا که منه غم زده از خویش برانی

عقلم که فدا شد دل من هم به فدایت

ماند ست برایم فقط این عمر جوانی

من بی کس و کارم , و شما یار غریبان

و الله که من اینم و والله تو آنی

گر ضامن آهو شده سلطان خراسان

تو شاه قمی که به سگی داده امانی

عمریست که دنبال حریم گل یاسم

عمریست که گیرم من از او از تو نشانی

دل تنگ حسینم , و تو این نوکر خود را

بی بی چه شود گر به حریمش برسانی

مصطفی شالباف

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

‫2 دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا