شعر گودال قتلگاه

گل جمال تو

گل جمال تو

گل جمال تو سرخ و چو ارغوان دیدم

میان خون بدنت را چه ناتوان دیدم

مگرنه اینکه فرات مهر مادرت بوده

تو را کنار شریعه ز تشنگان دیدم

خیام خیره به چشمان حرمله مانده

که قلب سینه ی سرخ تورا نشان دیدم

نشسته ای تو به زانو و نیزه بالا رفت

مقابل دهنت نیزه ی سنان دیدم

توآه می کشی و لشگری به دور سرت

هزار ضربه به روی تنت  نشان دیدم

چه کرده گوشه ی گودال قتله گه  خنجر

که دست وپا زدنِ جسمِ نیمه جان دیدم

هزار مرتبه جانم به لب رسید ای وای

که پاره ی کفنت دست این و آن دیدم

رکاب وخاتم انگشترت به غارت رفت

خودم عقیق یمن دست ساربان دیدم

به پایکوبی اسبان و نعل تازه یشان

به روی سینه ی تو چند استخوان دیدم

میان آن همه نیزه شکسته با زینب

صدای مادر سادات روضه خوان دیدم

رقیه ات به لبش مشت می زد و می گفت

کنار تشت طلا چوب خیزران دیدم

حمید  قلی زاده(شهرری)

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا