شعر مدح سيدالشهدا

معتكف در حرم

دل ما غرق غم توست اباعبدالله
معتکف در حرم توست اباعبدالله

این که از کودکی عاشق و دلداده شدم
همه اش از کرم توست ابا عبدالله

در هواي تو

اگر سنگِ مسی را کوه زر کردم ضرر کردم
اگر اینگونه خود را معتبر کردم ضرر کردم

من از “اِلّا جمیلا” یی که زینب گفت دانستم
به غیر از پرچمت هر جا نظر کردم ضرر کردم

باب الرأس

بیش از هر چیز عاشق، سوختن را از بر است
بال نه، حیثیت پروانه ها خاکستر است

حاء و سین و یاء و نون تسکین غم های پدر
حاء و سین و یاء و نون رمز دعای مادر است

لطف حسين

هر گدایی که در این قافله حاتم نشود
هر غلامی که به درگاه تو مَحرم نشود

ما همه ریزه خورِ سفره ی الطافِ توایم
سایه ی لطفِ حسین از سَرِ ما کم نشود

يا ساكن كربلا

با هر قنوتِ نمازم؛ در دست، دفتر گرفتم
پای مناجاتِ شعرم؛ مضمونی از سر گرفتم
اینجا که من ایستادم؛ درگاهِ دارُالاجابه‌ست
صاحب‌حرم که بماند؛ من حاجت از در گرفتم

جاده ي عاشقي

عاشقيم عاشق يك جرعه شرابيم همه
سر كيفيم و پىِ باده ى نابيم همه
اهل عشقيم خرابيم خرابيم همه
مست مستيم ولى عين ثوابيم همه

ريزه خوار

شُهرتِ ماست، مُحبّانِ اباعبدالله
ریزه خواریم سَرِ خوانِ اباعبدالله
.
نظرِ فاطمه از روزِ اَزَل بر ما بود
نامِ ما بوده به دیوانِ اباعبدالله

قبله گاه

از همه پا خورده ام در این جهان الّا حسین
هر بهاری می‌شود آخر خزان الّا حسین

من تهی دستم ،فقیرم،بینوایم،بیکسم
کیست تا یاری کند ای ناتوان الّا حسین

شب جمعه كربلا

دل شکسته هميشه برايمان كافيست

هميشه گريه ی بی انتهايمان كافيست

شكسته بالی ما را کسی نميفهمد

همين نرفتن كرب و بلايمان كافيست

مقامات عشق

دلِ من با حسین می باشد
ذکرِ من یا حسین می باشد
کار با من ندارد هیچ کسی
صاحبم تا حسین می باشد

به سمت كربلا

به دل، عشق تو واکرده ست معبرهای بسیاری
رقم خورده ست با دستت مقدّرهای بسیاری

چنان در دلربایی های خود جذابیت داری
که در بند تو افتادند دلبرهای بسیاری

اي كشته ي شيوخ مقدس نما

ای خسته از جماعتِ غرقِ ریا حسین
ای دل بریده از همه ی رنگ ها حسین

بر قتلِ تو فقیهِ دروغین بداد رأی
ای کشته ی شیوخِ مقدس نما حسین

دکمه بازگشت به بالا