شعر تخريب بقيع
ای زائران خسته
ایشأنت ازدل،درکت از ادراکبالاتر
باید کجا پر زد؟ کجا از خاک بالاتر
حسمیکندانسانکجا آغوش باران را
از عطر خاکِ مرقدی نمناک بالاتر
سنگی برای قبر گُل از عشق روشن تر؟
از اشک چشم عاشقان حکاک بالاتر؟
ای زائران خسته دنبال چه می گردید
گلدسته از آهِ گریبان چاک بالاتر؟
ای کوه تا کی صبر باید کرد بر غربت؟
من پاسخی می خواهم از پژواک بالاتر
قبر کسی از خاک بالاتر نیامد که
قدرش یقینا بوده از «لولاک»بالاتر!
منهرچهمیگوییهمانمهرچهمیگویی
آدم نه ٬ خاک پا نه ٬ از خاشاک بالاتر؟!
اماشمارادوست دارم دوست دارم دوست
از هرکس و هر چیز در افلاک بالاتر
سید ابوالفضل مبارز