شعر شهادت حضرت معصومه (س)
بانوی خورشید
تو را بانوی خورشید و زمین و ماه می گویند
شفیع روز رستاخیز خلق الله می گویند
به خورشید و زمین و ماه هر یک نسبتی دادند
غلام و سینه چاک و خادم درگاه می گویند
چه شب هایی که در گوش ضریحت زائران تا صبح
بماند آنچه را 《بینی وَ بین الله 》می گویند
مریض و بی کس و درمانده و دلخسته و دل خون
رعیت مشکلات خویش را با شاه می گویند
چنان قبل از تشرف میدهی حاجات را ، مردم
همیشه حرف های خویش را در راه می گویند
چه سرّی هست بین فاطمه با تو که زائرها
سلامِ روبروی صحن را با آه می گویند
علی کاوند