شعر وروديه محرم
با گریه های ماتم تو
با گریه های ماتم تو بس که خو کرده ام
ازآب روی دیده کسب آبرو کرده ام
یک بار تا مهمان من باشی تمام عمر
صحن و سرای دیده ام را شستشو کردم
پاره گریبانی که از دوری تو دارم
با تار و پود گریه و آهم رفو کردم
گفتم همه حاجات خود را ابتدا اما
درانتها تنها حرم را آرزو کردم
مویم پریشان شد اگر تقصیر دلتنگی است
بس درد و دل با خویش هر شب موبه مو کردم
دیوانه ام گفتند این مردم ز بس آقا
با عکس های کربلایت گفتکو کردم
هر زائری آمد گرفتم بین آغوشم
از سینه اش شش گوشه ات را خوب بو کردم
شاعر؟؟؟