شعر ولادت امام رضا (ع)

ایهالرئوف

ایهالرئوف

مهرت نشسته بر دل من ایهالرئوف

هستی تمام حاصل من ایهالرئوف

عشق تو گشته قاتل من ایهالرئوف

نامت علاج مشکل من ایهالرئوف

امشب دوباره سائل تو یاابالحسن

می گوید از فضائل تو یا ابالحسن

اصلا تمام شعر و غزل ها برای توست

بر روی سینه ام اثر رد پای توست

صدها هزار حاتم طایی گدای توست

صدها هزار حضرت یحیی فدای توست

“پیغمبران عرش خدا در تحیرند

بر ساحت مقام شما غبطه میخورند”(۱)

در امتداد نسل طهورای کوثری

محبوب قلب حضرت زهرای اطهری

آقا تویی که عالم آل پیمبری

اصلا تمام هستی موسی بن جعفری

مژده رسیده سمت زمین با ظهور تو

بال ملائکه شده فرش عبور تو

پیچیده است در همه جا لطف بی حدت

بالاتر از تمامی افلاک گنبدت

قبله نمای اهل سماوات مرقدت

زیباتر از بهشت خداوند مشهدت

این سینه می تپد به تمنای یاد تو

باب المراد ما شده باب الجواد تو

مبهوت روی ماه شما ماه و آفتاب

دیوانه ی حریم توام یابن بوتراب

چون یاکریم بام بلند تو باشتاب

پر میزنم صبح و مسا صحن انقلاب

دل میبرد همیشه ز مجنون شب رو ات

چون کوچه باغ های بهشت ” خسروی نو ” ات

ای پادشاه کشور دل شاه بی بدیل

هستی تو حیدری نسب و فاطمی اصیل

دل بسته از ازل به عبای شما دخیل

” آئینه کاری حرمت کار جبرئیل “(۲)

بر پای تو عرب و عجم بوسه میزنند

بر سنگ فرش های حرم بوسه میزنند

شکر خدا که روز وشبم محضر توام

ممنون لطف و مرحمت مادر توام

شکر خدا ز روز ازل نوکر توام

نه نوکر تو نوکر “شیخ جعفر “(۳) توام

” ای آن که خاک را به نظر کیمیا کنی

آیا شود که گوشه ی چشمی به ما کنی ؟؟ “(۴)

در ساحل نگاه ترم جذرومد مکن

ای بهترین منجم عالم رصد مکن

من زیر خط صفرم و صحبت ز صد مکن

یا ایهالرئوف خدا خوب و بد مکن

آهویی از قبیله ی عجمت میشوم که من

آهو نشد سگ حرمت میشوم که من

از من مرا بگیر و مرا تا خدا ببر

با خود مرا به جاده ی بی انتها ببر

هم مکه و مدینه و هم سامرا ببر

هم کاظمین و هم نجف و کربلا ببر

” مانند طفل دربه دری گریه میکنم “(۵)

آقا مرا حرم نبری گریه میکنم

پیچیده است زمزمه های عجیب تو

پیچیده است حرف و حدیث غریب تو

پیچیده است ناله ی امن یجیب تو

پیچیده است روضه ی یابن الشبیب تو

ای روضه خوان روضه بخوان گریه ای کنیم

نوحه بخوان لطمه زنان گریه ای کنیم

آقا بگو که لشگرشان تار و مار شد

آقا بگو سنان حرام زاده هار شد

آقا بگو که حرمله هم دست به کار شد

وقتی سه شعبه ای به کمانی سوار شد

دشداشه رفت کنار کثیفی اشاره کرد

قلب عزیز فاطمه را پاره پاره کرد

اقا بگو که حیله و نیرنگ می زدند

با تیر و تیغ و نیزه هماهنگ می زدند

اقا بگو به صورت او سنگ می زدند

آقا بگو به پیرهنش چنگ می زدند

حیوان صفت به قتل حسین تیغ میکشید

بالای تل خواهر او جیغ میکشید

علیرضا خاکساری

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا