شعر شهادت حضرت زهرا (س)
جانمن فاطمه
خوش به حال هر کسی عبد و گدای فاطمه است
هر که در پشت سرش دست دعای فاطمه است
خوش به حال قامتی که در عزایش خم شده
خوش به حال چشم های که برای فاطمه است
خشک سالی هایمان هرجا گلستان می شود
علت سرسبزی اش آب و هوای فاطمه است
امن تر از روضه و هیات ندیدم هیچ جا
از بلا دور است اینجا چون کسای فاطمه است
نسخه ی هر درد بی درمان به دستان علی است
چون طبیب حاذق دارالشفای فاطمه است
نیست حج مرتضی غیر از طواف فاطمه
دیدن و طوف عی حج منای فاطمه است
باز کن در را دوباره فاطمیه آمده
می رسد از کوچه ها سوز صدای فاطمه است
غربت و تنهایی و نه سنگ قبری نه حرم
ارث های مادری مجتبای فاطمه است
دیدن هر روز قاتل در میان کوچه ها
بدترین لحظه های بچه های فاطمه است
ظاهرش این است جان داده حسین در قتلگاه
باطنا او کشته ی کرب و بلای فاطمه است..
مهدی شریف زاده