دسته گل محمدی
گویید بر خلق جهان عالم سرا پا نازشد
در رتبه و قدر و شرف از هر جهت ممتاز شد
شد ماه شعبان جلوه گر درهای ر حمت باز شد
وز رحمت حق بهر ما افشا هزاران راز شد
اهنگ مرگ ظلمت و دیو سیاهیساز شد
مرغ دل دلدادگان اماده پرواز شد
بین زمین و اسمان گوید منادی دم به دم
در ملک هستی مهدی ال محمد زد قدم
امشب گلی از دامن نرجس شکو فا میشود
کز نگهت دلجوی او عالم مصفا میشود
شادان نبی از دیدگان لبخند زهرا میشود
لبخند زهرا باعث شادی دل ها میشود
از خنده اش صدها گره از کار ما وا میشود
پرونده ی پیروزی اسلام امظا میشود
بین زمین و اسمان گوید منادی دم به دم
در ملک هستی مهدی ال محمد زد قدم
شمس از طلوع طلعتش صبح از افق سر میزند
از جعد گیسویش قمر شب حلقه بر در میزند
روح المین از عشق او شهپر به شهپر میزند
از پرده ی دل نعره ی الاه اکبر میزند
دم از امام منتظر محبوب داور میزند
با گفتن تو صیف او سا غر به ساغر میزند
بین زمین و اسمان گوید منادی دم به دم
در ملک هستی مهدی ال محمد زد قدم
عشقش در اقلیم دلم فرمان روایی میکند
مهرش درون قلب ما کشور گشایی میکند
حاتم سر راهش زجام عزم گدایی میکند
با دلربایی یار ما در دل خدایی میکند
در دل خدایی یار ما با دلربایی میکند
با عدل و داد خویشتن قدرت نمایی میکند
بین زمین و اسمان گوید منادی دم به دم
در ملک هستی مهدی ال محمد زد قدم
امشب صفای سامره صد طعنه بر عالم زند
در ملک عالم شادی اش اتش به جان غم زند
دیباچه ی او هام را او صاف او برهم زند
امد به دنیا انکه دم از وصف او ادم زند
از مدحتش نوح نبی دم در میان یم زند
از او خلیل ار دم زند تا روز محشر کم زند
بین زمین و اسمان گوید منادی دم به دم
در ملک هستی مهدی ال محمد زد قدم
حمید کریمی