شعر مناجات امام حسين (ع)
دعای هر سحرم
نشد دوباره ، پرم را گرفته اند انگار
دعای هر سحرم را گرفته اند انگار
قفس ز دست من عاصی و من از آن عاصی
تمام دوروبرم را گرفته اند انگار
به گریه نامه نوشتم به دست تو نرسید
گمان که نامه برم را گرفته اند انگار
در آن زمان متوکل در این زمان این ها
دوباره راه حرم را گرفته اند انگار
از آن زمان که شنیدم حرم شده شرطی
محرم و صفرم را گرفته اند انگار
همین که دست توسل به سوی زهرا رفت
تمام هم و غمم را گرفته اند انگار
سرم به جای مچ دست اگر که قابل هست
برای کرببلایت گرفته ام در دست
رسول عسگری