ذکر یا زهرا
درِ ورودیِ جَنَّت،حریم ساحت توست
بهشت؛گوشهی دنجِ حیاطخلوت توست
صدای پهنه ی لاهوت،ذکر یا زهراست
میان عالم بالا همیشه صحبت توست
خدا به خاطر یک خنده ی تو،می خندد
رضای حضرت حق در یَدِ رضایت توست
پیمبری که نماد اصول بندگی است
زمان نافلهات،محو در عبادت توست
به استعانت لولاک..،امام یعنی تو
ولایت علوی پس همان ولایت توست
به فکر سفره ی همسایه های خود بودی…
چقدر رنگ عطوفت در این روایت توست
غذای گرم حسن را فقیر کویات خورد…
همین نشانهای از لطف بی نهایت توست
هنوز نانتنور تو قوت غالب ماست
هنوز رونق اطعام ما به برکت توست
فقط اجازه بده تا بگویمت: “مادر”
تمام لذت من دیدن محبت توست
تمام گریهکنان حسین،مادریاند…
شروع عاطفهی اشک از مصیبت توست
یکی ز مستمعین عزای تو؛جبریل
خدای عزوجل روضهخوان هیئت توست
توان نداشته ای تا سری تکان بدهی…
همین نشانگر اوضاع پر وخامت توست
هجوم کوچه ی باریک..،میخ در..،آتش…
چگونه این همه غم در دلِ شهادت توست؟!
بردیا محمدی