شعر شهادت حضرت رقيه (س)

زخمی ترین شقایق

زخمی ترین شقایق این بوستان منم
(با ناخن شکسته ز پا خار می‌کنم)

چندان شکسته‌ام که به هر جا نشسته‌ام
آدم خیال می‌کند آنجاست میهنم

با پیکری کبود هنوز ایستاده‌ام
یعنی حریف کعب‌نی و سنگ و آهنم

یک ماه دوری تو به من سالها گذشت
دیر آمدی چقدر عزیزم به دیدنم

خلخال و گوشوار و النگوم گم شدند
بعد از تو من به زخم و به تاول مزینم

آن گیسویی که شانه کشیدی به باد رفت
با شعله‌های خیمه‌ی تو سوخت خرمنم

گفتی عروس می‌شوم اما بعید شد
پاییزی است آتیه‌ی سبز و روشنم

من گم شدم مگر که تو پیدا کنی مرا
زجر آمد و نپرس ز از جای کندنم

با سر به خانه‌ی رقبا رفته‌ای چه کار
از زانوی یزید چه کم داشت دامنم

*مصرع داخل پرانتز با اندکی تغییر از جناب صائب تبریزی علیه الرحمه است

سیدمحمدحسین حسینی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا