شعر شهادت حضرت زهرا (س)
زندگیم ریخت به هم
رفتی و بعد تو من را به جهان کاری نیست
بعد تو بهر دلم محرم اسراری نیست
اصلا ای دوست نگفتی که دلم میشکنی؟
اخر ای یار چنین رسم وفاداری نیست
میروی دلبر من رو به سلامت اما
بعد تو بهر علی یاور و غمخواری نیست
چه کنم زینب اگر کرد هوای مادر
چاره ی غصه ی او صحبت و دلداری نیست
اصلا انگار حسن آن حسن قبلی نیست
حالت گریه ی او حالت تکراری نیست
وعده ی ما به قیامت تو برو فاطمه جان
بعد از این بهر تو دیگر غم و آزاری نیست
گرچه این قبر کمی تنگ شده اما خوب
هرچه باشد به درش فاطمه،مسماری نیست
لگدی زد همه ی زندگیم ریخت به هم
بدتر از این به خدا ظلمی آزاری نیست
مقداد اصفهانی