شعر شهادت حضرت رقيه (س)شعر محرم و صفر
گوشه ابروم شکست
شام غمهاى من غمزده را اخر نیست
لاله اى همچو تن خونى من پرپر نیست
گوشه پلک گشا صورت من خوب ببین
شک نکن دختر تو پیر شده مادر نیست
یا که پاى سر تو جان دهم امشب بابا
یا به والله قسم دختر تو دختر نیست
کودکى سنگ زد و گوشه ابروم شکست
دیگر این ظرف ترک خورده چونان ساغر نیست
انکه شمشیر کش است دست زمختمى دارد
ضربه سیلى اش از ضرب لگد کمتر نیست
گیسوانم همه خیرات سر تو دادم
پنجه اى نیست که پیچیده به موى سر نیست
ان یهودى که ز خیبر به دلش بغضى بود
گفت این قافله که هست اگر حیدر نیست
کاش همراه سرت رأس عمو مى امد
تا نشانش بدهم بر سر من معجر نیست
چوبه محمل خونى شده شاهد باشد
دلى همچون دل زینب به حرم مضطر نیست
تا که بر خواهرم اظهار کنیزى کردند
کس نگفتا مگر او دختر پیغمبر نیست
گردنم درد گرفت بس که پى تو گشتم
ز سر نیزه سوارت سرى بالاتر نیست
قاسم نعمتی
با سلام و عرض تسلیت به مناسبت ایام عزای حضرت اباعبدالله(ع)
در بیت پنجم ظاهراً به اشتباه در مصراع اول (زمختی)، زخمی نگارش شده است.
سلام برادر گرامی ممنونم از دقت نظر حضرتعالی که باعث بهتر شدن نوکری خادمین خدیث اشک میشه