یا زهرا(س)
مانند مرغ در قفس بی دانه میمیرم
میسوزم از عشقت چنان پروانه میمیرم
عاقل به دنیا آمدم دیوانه میمیرم
من عاقبت پشت در این خانه میمیرم
این خانه و این خانواده با کرم هستند
حتی گدایان پشت این در محترم هستند
از خشت این خانه طلای ناب میریزد
از دست زهرا و علی ارباب میریزد
آب و گل شیعه بدین آداب میزیزد
حیدر کمی از خاک و زهرا آب میریزد
این خانواده نور عین شیعیان هستند
زهرا و حیدر والدین شیعیان هستند
مولا که حیدر میشود قنبر دلش قرص است
زهرا که مادر میشود نوکر دلش قرص است
فردای محشر سائل این در دلش قرص است
تا شیعه دارد ساقی کوثر دلش قرص است
هر کس که در دنیا زده بر غیر این دست
فردای محشر معنی ان لفی خسر است
ما مرغ عشقیم به سر شوق چمن داریم
مثل اویسیم و هوای این قرن داریم
هرچه داریم از دعای پنج تن داریم
پس حق بده اینجا که میل سوختن داریم
یک روز یک پروانه را آنش زدند اینجا
همراه اهلش خانه را آتش زدند اینجا
وای از دل یاسی که چون نیلوفر افتاده
ای وای از میخی که با طفلی درافتاده
در پیش چشم بچه هایش مادر افتاده
آتش بگیر آتش به جان حیدر افتاده
ای واقعه بی تاب کرده قلب آهن را
در پیش مردش میزنند آیا مگر زن را
صیاد تیرش را به قلب این کبوتر زد
یک لاابالی آمد و با پا به در زد
با کینه ای از جنگ های بدر و خیبر زد
با ضربه ای یک سوم از نسل پیمبر زد
عالم از این صحنه فقط مبهوت میشد وای
دُر علی دَر پشت دَر یاقوت میشد وای
زین پس علی با غصه ای جانکاه میگرید
با رد دستی رو قرص ماه میگرید
هر بار زهرا میکشد یک آه میگرید
از این همه آدم فقط با چاه میگرید
این غصه ی هر روزه تا سی سال آبش کرد
آن خانه ی امید را آتش خرابش کرد
شاعر؟؟؟