شعر شهادت حضرت رقيه (س)

آتش گرفت

سوختم, خاکسترم آتش گرفت

ناگهان دیدم پرم آتش گرفت

از سرم خواب شب غمگین پرید

چادر روی سرم آتش گرفت

حرفی از نام تو آمد بر زبان

دستهایم, پیکرم آتش گرفت

اشکهایم روی گونه می نشست

صورتم,چشم ترم آتش گرفت

سختیِ شام غریبان شعله ور

در بیابان خواهرم آتش گرفت

بارها عمه سفارش کرده بود

بادی آمد,معجرم آتش گرفت

گفت بابا درمیان خواب من

گریه بس کن,جگرم آتش گرفت

دخترم اینجا گریزی می زنم

در مدینه مادرم آتش گرفت 

  علی پور زمان

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا