شعر وفات حضرت ام كلثوم (س)
آیینۀ زهراست
ای که وجود پاک تو آیینۀ زهراست
هر جا تو باشی اسم بابایت علی آنجاست
هر جا تو باشی خواهرت آنجاست بیتردید
هر جا تو باشی رد پایی از برادرهاست
اما تو پنهانی در این پیداییِ روشن
اینگونه پیدا بودنِ پنهان عجب زیباست!
تو زینبی تو ام کلثومی… یکی هستید
“صغری” و “کبری” چیدن تاریخ بیمعناست
آه از دروغِ ازدواجت با فلانی… آه!
هرکس چنین فکری کند اندیشهاش رسواست
در خطبههایت خطبه های فاطمه جاری است
در خطبههایت خطبههای مرتضی پیداست
تو خطبه خواندی کوفه و شام از نفس افتاد
این حرفها تیز است، برنده است، بیپرواست
از شعلههای شعرهایت سوخت جان شهر
در سینۀ مردم هنوز از گریهات غوغاست
از آن روایتهای سوزان میشود فهمید
در سینهات تا لحظۀ پرواز عاشوراست
در روضه های تو همین یک جمله هم کافی است
که دختر انسیهالحورا خودش حوراست
حسین صیامی