از نان تو …
از نان تو بلند شده بوی دیگری
اعجاز کردی و غزلم شد پیمبری
ای یاکریم در دل من خوب میپری
وقت قنوت ها بخدا عین مادری
مستت شدیم (به), چقدر شکل حیدری
آقا قسم به جان ابلفضل , محشری
ماییم و سفره های پذیرایی شما
ایل و تبار من , همه بر نان تو گدا
وقتی گذر کند ز سر موی تو هوا
بی هوش میشویم , نکن زلف را رها
یوسف گدای خانه ی تو بهر دلبری
آقا قسم به جان ابلفضل , محشری
امشب نریز می, بده بر این جگر عسل
کاری که (می) کند, بکند بیشتر عسل
مادر عسل , پدر عسل و این پسر عسل
شیرین بنوش چون که ندارد ضرر
حتی عسل به قند لبان تو مشتری
آقا قسم به نام ابلفضل , محشری
باده کنار زلف تو تعریف میشود
شور از سه تار زلف تو تعریف میشود
داغ از شرار زلف تو تعریف میشود
مه در مدار زلف تو تعریف میشود
بیچاره ات شدیم به مصراع آخری
آقا قسم به جان ابلفضل , محشری
مدهوش جلوهای نحیف لب تو ایم
حیران آیه های شریف لب توایم
دیوانه ی صدای لطیف لب توایم
ما کشته گان نقش ظریف لب توایم
به به به خالق هنر و این فن آوری
آقا قسم به جان ابلفضل , محشری
ای منهای جود و کرم شاه بی بدل
جان مرا بگیر به پایان این غزل
انگور های قلب تو احلی من العسل
یک نعره ای کشید که حی علی الاجل
بر تیغ قاسم تو سر ماست مشتری
آقا قسم به جان ابلفضل , محشری
قدی نبود کز غم قاسم دوتا نشد
حق عسل به شعر شما هم ادا نشد
آقا اگر حریم تو چون کربلا نشد
اما کفن برای شما بوریا نشد
غصه برای نسل شما ارث مادری
آقا قسم به نام ابلفضل , محشری
حامد شریف
سلام.
چطوری میتونم با آقای شریف صحبت کنم؟