شعر مناجات با خدا
العفو
باز با شرمندگی مثل همیشه آمدم
با امید و آرزوی عفو این در را زدم
گردنم را کج نمودم ، کاسه ی چشمم پر آب
یا عظیم العفو از این خانه ننمایی ردم
سفره دل را فقط پیش شما وا میکنم
آبرویم را مریزی ،گرچه میدانی بدم
یا غیاث المستغیثین دست من را هم بگیر
گوش کن بر این همه فریادهای ممتدم
مثل بد هایی که بخشیدی و خوبانی شدند
چشم پوشی کن تو از ظلم و گناه بی حدم
دست من خالی است ، اما واسطه آورده ام
دست بر دامان پاک اهلبیتِ احمدم
یونس وصالی