شعر مناجات امام حسين (ع)

العفو

بردم تو را ز یاد و به یاد منی هنوز
شبها مرا به اسم، صدا می زنی هنوز

از دامن گناه در افتاده ام به چاه
اما چو ماه در شب من روشنی هنوز

زین جسم ناتوان، چه به جز عجز دیده ای؟
ای روح بیکران! ز چه رو در تنی هنوز؟

بر چون منی که یوسف خود را فروختم
رو می کنی به نفحه ی پیراهنی هنوز

داری اگرچه لشکری از پاکدامنان
مشتاق دیدن من تردامنی هنوز

گردن کشی مرا ز تو هرچند دور کرد
نزدیک تر به من ز رگ گردنی هنوز

از من بعید نیست بنالم، که آه را
بیرون می آوری ز دل آهنی هنوز

بر کشتزار عمر خود آتش زدم ولی
در جستجوی دانه در این خرمنی هنوز

تکرار شد خطای من اما خدای من
در کار عیب پوشی و بخشیدنی هنوز…

افشین علا

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا