شعر ولادت اميرالمومنين (ع)
امیر دل
سری درآسمانِ هفت وپایی درزمین دارد
علی دست نوازش بر سر دنیا و دین دارد
هزار و چند سالِ نوح، یا ملک سلیمانی
امیر دل نیازی نه به آن و نه به این دارد
به دستی میکُشد، دستی قتیلش زنده میگردد
مگر عیسی و عزرائیل زیر آستین دارد؟
عبادت را ز شمشیر علی باید بیاموزی
که از بس سر فرود آورده پیشانیش چین دارد
به جهل عبدود ایراد وارد نیست بیچاره
نمیدانست شمشیر علی را در کمین دارد
علی شیر است و با شیرآفرینان زندگی کرده
اگر زهرا ندارد خانه اش ام البنین دارد
چشیدم طعم حیدر را ز حبِّ بر پسرهایش
درخت قل هوالله احد زیتون و تین دارد
دودوتا چارتا کردم تولا را و دانستم
کسی که حب مولا در نمازش هست دین دارد
قتیل شهر عشق از کوچهی قبرش نمیترسد
خیالش راحت است آنجا امیرالمومنین دارد
وحید عظیم پور