شعر وفات حضرت خديجه (س)
ام المومنین
شب از مهتاب لبریز است و جنس آب از ماه است
پر از ماه است آب انگار یا تالاب از ماه است
ندانم بخت احمد اوست یا احمد شده بختش
ندانم ماه در محراب یا محراب از ماه است
خدیجه نقطه ی آغاز زهرا بودن نور است
همیشه نور در آیینه و مهتاب از ماه است
نه ام المومنین شانش که ام الفاطمه فخرش
چنان بدر الدجی که بهترین القاب از ماه است
حجابش ماه را درپوششی از ماه پوشانده
که از خورشید معجر دارد و جلباب از ماه است
پدر خورشید و مادر نور و دختر کوکب الدری
که در اینجا مراعات نظیری ناب از ماه است
کمال مادر زهرا شدن دوشیزه می خواهد
خوش آن معراج دامانی که در انساب از ماه است
خدیجه جزر و مد ماهتاب طلعت زهراست
دلیل اینکه دریا می شود بی تاب ازماه است
علی کاوند