شعر محرم و صفرشعر وروديه محرم
اَیُّهَالرَّفیق
ای “با وفا رفیق !” , منم “بی وفا رفیق”
اصلا غریبه نیستم ای “آشنا رفیق !!”
یا “اَیُّهَالرَّفیق” , منم “لا رَفیقَ لَه”
یک لحظه هم بکن به دلم اعتنا … رفیق !!
من هر چه دارم از تو و از روضه های توست
در زیر بیرقت شده ام با خدا رفیق
جز تو کسی نمانده برای منِ گدا
ای پادشاه , که شده ای با گدا رفیق !!
غیر از تو هیچ کس غم من را نخورده است
برعکسِ تو … همیشه زمین زد مرا “رفیق”
دست مرا بگیر و بلندم بکن حسین !!
افتاده ام چو فرشِ حرم زیرِ پا … رفیق !!
در گوشه ای نمور , فقط خاک می خورم
من پرچم توام … شده ام نخ نما … رفیق !!
دور از حرم شدم همه جا سنگِ روی یخ
دیگر بریدم از غم کرب و بلا … رفیق !!
خود را گره زدم به نخ پرچمِ حرم
هرگز مرا نکن تو از آنجا جدا … رفیق !!
هر کس که نوکر تو شده , دوست من است
پس دارم از عطای تو یک “کربلا” رفیق
رضا قاسمی