شعر گودال قتلگاه

بی مقدمه روضه …

 این بار بی مقدمه از سر شروع کرد

این روضه خوان پیر از آخر شروع کرد

مقتل گشوده شد همه دیدند روضه را

از جای بوسه های پیمبر شروع کرد

ازتل دوید مرثیه قتلگاه را

ازلابلای نیزه و خنجر شروع کرد

ازخط به خط مقتل گودال رد شد و

با گریه از اسیری خواهر شروع کرد

اینجا چقدر چشم حرامی به خیمه هاست!

طاقت نداشت از خط دیگر شروع کرد

برسر گرفت گوش عبا را و صیحه زد

از روضه ربودن معجر شروع کرد

برگشت, روضه را به تمامی دشت برد

از اربن اربا تن اکبر شروع کرد

لب تشنه بود خیره به لیوان نگاه کرد

از التهاب مشک برادر شروع کرد

هی دست را شبیه به یک گاهواره کرد

ازلای لایِ مادر اصغر شروع کرد

تیر از گلوی کودک من در بیاورید!

هی خواند و گریه کرد و مکرر شروع کرد

غش کرد روضه خوان نفسش درشماره رفت

مدّاحی از کناره منبر شروع کرد:

ای تشنه لب حسین من ای بی کفن حسین!

دمرا برای روضه مادر شروع کرد

یک کوچه وا کنید که زهرا رسیده است

مداح بی مقدمه از  در شروع کرد

هیزممی آورند حرم را خبر کنید

این بیت را چه مرثیه آور شروع کرد

این شعر هم که قافیه هایش تمام شد

شاعر بدون واهمه از سر شروع کرد

  محسن ناصحی

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا